نادر شاه به زبان فارسی و تورکی تسلط داشت و کردی نیز می دانست . عده ای او را تورک یا ترکمن و از نسل تیمور می دانند دلیل آنهم سنگ نوشته ای است که در کلات نادری وجود دارد. گفتنی است که در کلات نادری ترکان عموما از ترکهای آذری و کردها از کردهای کردستان به این منطقه کوچ کرده اند و ترکمن ها در شمال خراسان بسیار اندک بودند . همانطور که از تصویر نادر مشخص است. نادر قیافه ای ایرانی دارد اما تیمور قیافه مغولی ترکمنی و ریش کوسه داشت اما نادر ریش پر پشت و بینی کشیده دارد که هیچ شباهتی به مغول ها و تیموری ها ندارد.
بيتي از كتبيه نادري در كلات بیان کرده است. :
گفتنی است که در دوره ای از تاریخ ایران و هندوستان رهبران برای کسب افتخار و نشان دادن قدرت و عظمت خود و ایجاد ترس و رعب مخالفان، خود را به تیمور و چنگیز منصوب می کردند در دوره ای نیز خود را به جم جمشید منصوب می کردند در دوره قاجار و صفویه شاهان خود را جم جاه و از نسل جمشید می نامیدند در حقیقت این نسب ها واقعی نیست و بیشتر برای فخر افزایی است. انسان ذاتا جب قدرت و انساب برتر دارد هیچکس در قدیم خود را منصوب به خاندان مستمند و بدبخت نمی کرد همه سعی می کردند خود را خان و خان زاده و بزرگ و از خاندان جلیل و علما و فاتحان جا بزنند بنا بر این نباید چندان به این اوراق تاریخ اعتماد کرد. تازه بعد از انقلاب کمونیستی شوروی این گونه انساب به مرور از اهمیت افتاد و افراد بزرگ خود را بدون خجالت و شرمندگی می توانستند به طبقه کارگر و فقیر نیز منصوب کنند.
تصویری از نادر شاه در جنگ کارنال هند نزدیک دهلی
چرا نادر به هند لشکر کشید؟؟
جنگ کرنال
(۵ اسفند ۱۱۱۷، ۱۵ ذیالقعده ۱۱۵۱، ۲۴ فوریه ۱۷۳۹)
نام نبردی است که طی آن نادرشاه افشار بخشی از شبه قاره هند را فتح کرد. دلیل وقوع این جنگ، فرار افغانهای یاغی به شبه قاره هند و عدم تسلیم ایشان توسط محمدشاه، پادشاه گورکانی بودهاست.
دلایل وقوع جنگ
پس از شکست اشرف افغان در نبرد دامغان ومورچه خورت اصفهان و فرار آنان به هرات وقندهار، نادرشاه به تعقیب افغانها پرداخت و پس از درگیری در قندهار، آنها را منهدم و شهر را تصرف کرد. بقایای افغانهای مهاجم به قندهار و سپس به دهلی گریخته و به محمد شاه گورکانی پناه بردند.
افراد اشرف افغان با حمله به روستاهای شیعی دختران آنها را به اسارت می گرفتند و آنها را به کنیزی می فروختند.
نادر با اعزام فرستادگانی به دربار محمدشاه خواستار استرداد فرماندهان و یاغیان افغان به دربار ایران شد.
نادرشاه سه بار به هند اخطار نمود که افسران اشرف افغان (نزدیک به ۸۰۰ نفر) را به ایران تحویل دهد.
پس از رسیدن فرستادگان نادر به دهلی و اعلام درخواست استرداد یاغیان افغان به ایران ، محمد شاه گورکانی با مشورت امیران و وزیرانش رأی به عدم استرداد پناهندگان داد و با فرستاده نادر به تندی برخورد نمود و سرانجام او در مسیر بازگشت به ایران به قتل رسید و به این ترتیب زمینه و بهانه لازم را جهت لشکرکشی نادر به شبه قاره هند فراهم نمود. مشاوران او هرگز تصور نمیکردند که سربازان نادر بتوانند تا مرزهای آنها برسند و قصد دهلی کنند و از طرفی با وجود لشکریان پرشمار گورکانيان(امپراطوری مغول نیز معروف هستند) و ذخایر مالی فراوان اطمینان داشتند که نادر به فکر حمله به آنها نخواهد بود. اما مقدر چنین بود که شاه ایران، با حدود۱۰۰۰۰۰ هزار سرباز ورزیده یورش خود را به شبه قاره هند آغاز کند و پس از چند نبرد خونین دهلی و کاخ عظیم قلعه سرخ یا لعل قلعه و یا درست تر (لال کله) را تصرف نمود و بر تخت طاووس در بار خاص نشست .
این تابلو توسط شهرداری دهلی در ورودی پلکان مسجد شاهی خیابان چندی چوک دهلی نصب شده است بر روی ان نوشته شده از اینجا 11 مارس 1737 نادرشاه بر قتل و عام مردم دهلی نظاره کرد. !! دکتر عجم طی نامه ای مستند ادعای قتل عام مردم دهلي توسط نادر را رد و تقاضای اصلاح تابلو می کند 1394 چندی چوک خیابانی است نزدیک لال کله یا کاخ محمد شاه گورکانی
آخرین دیدگاهها